رند فیشکین مدیر عامل شرکت موز(در ابتدا با نام سئو موز شناخته می‌شد) در عرض هفت سال از درآمدی چهارصد و پنجاه هزار دلاری به درآمدی سی میلیون دلاری رسید. این در حالی بود که در این مدت زمانی شکستی بزرگ در کسب و کار خود متحمل شده بودند. با وجود این شکست رند توانست شرکت خود را سرپا نگه دارد.

فکر می‌کنید علت این موضوع چه بود؟

خیلی دوست داشتم بگویم داستان‌ها بودند که شرکت را سرپا نگه داشتند یا تبلیغ نویسی مؤثر به کمک رشد شرکت آمد. اما قضیه چیز دیگری است. رند قبل از اینکه دست به فروش محصول بزند، در مسیر تولید محتوا قدم گذاشته بود. او وبلاگ خود را راه اندازی کرده و صد هزار مشترک ایمیلی داشت. همین مشترکان وفادار شرکت رند را سرپا نگه داشته و سود قابل توجهی رقم زدند.

در اینجا لازم است یک پرانتز باز کنم و تأکید کنم به زعم من تولید محتوا، تبلیغات و بازاریابی سه ضلع رشد یک کسب‌وکار به خصوص کسب و کارهای دیجیتال هستند. وجود هر سه این موارد برای رشد لازم است. اگر کسی قصد راه اندازی یک برند شخصی داشته باشد، باید روی هر سه این موارد کار کند و اطلاعات لازم را در این حوزه‌ها داشته باشد.

برگردیم به داستان رند و شرکت موز. یکی از مهم‌ترین علل رشد موز پیروی از مدل کارخانه‌ی محتوا بود. این مدل را جو پولیتزی در کتاب کارخانه‌ی محتوا شرح می‌دهد.

این مدل شش مرحله دارد. هر کسب و کاری اگر برای ساخت محتوا از این مدل پیروی کند، به سودی همچون سود شرکت موز خواهد رسید.

۱٫نقطه‌ی مطلوب:

برای ساخت یک مدل کسب‌وکار فرد ابتدا باید نقطه‌ی مطلوبش را برای تولید محتوا پیدا کند.

جو پولیتزی این نقطه را وجه مشترکی بین دو چیز می‌داند:

۱٫دانش یا مجموعه مهارت‌ها: چیزی که فرد در آن صلاحیت دارد.

۲٫حوزه‌ی مورد علاقه‌ی فرد: چیزی که فرد احساس می‌کند برای شخصیت خود او یا جامعه ارزشمند است.

مثلاً نقطه‌ی مطلوب فرد می‌تواند نوشتن باشد. چنین فردی کتاب‌هایی درباره‌ی نوشتن خوانده و احساس می‌کند رواج فرهنگ نوشتن برای خودش و جامعه‌اش ارزشمند است.

۲٫جهت‌گیری محتوا:

در حال حاضر تعداد زیادی از کارآفرینان و صاحبان کسب و کار دست به تولید محتوا می‌زنند. به همین دلیل داشتن جهت گیری خاص و ساختن یک وجه تمایز برای فرد لازم است. در این مرحله فرد حوزه‌ای را پیدا می‌کند که رقابت کمتری در آن دیده می‌شود.

وقتی می‌خواستم درباره‌ی تبلیغ نویسی محتوا تولید کنم، متوجه شدم عده‌ی کمی درباره‌ی داستان‌سرایی در تبلیغات کار می‌کنند. داستان سرایی حوزه‌ی گسترده‌ای بود که اطلاعات زیادی در آن نهفته شده بود اما رقابت کمتری برای رساندن این اطلاعات به گوش افراد وجود داشت. به همین دلیل جهت محتوای من به سمت داستان سرایی رفت.

۳٫ایجاد پایگاه:

وقتی موضوع مورد علاقه و جهت گیری خاص مشخص می‌شود، باید پایگاهی برای تولید محتوا ساخته شود. پایگاه مکان اصلی جذب مخاطب برای هر کسب‌وکاری است. بسیاری از کسب‌وکارها وبلاگ را برای ساخت پایگاه اصلی انتخاب می‌کنند. پس از جذب مخاطب از طریق وبلاگ می‌توان به مجراهای دیگر برای جمع کردن مخاطب رفت.

۴٫جمع کردن مخاطب:

بعد از ساخت یک پایگاه قوی حالا نوبت به جذب مخاطب از طریق شبکه‌های اجتماعی و موتورهای جستجو می‌رسد. در این مرحله هدف نه فروش، بلکه افزایش ترافیک است. مخاطبان دائمی در این قسمت ساخته می‌شوند.

۵٫متنوع سازی:

در دنیای امروز روش‌های متفاوتی برای نشان‌دادن کسب و کار خود وجود دارد. برای نشر محتوا می‌توان از شیوه‌هایی مثل ساختن پادکست، داشتن یک مجله‌ی اینترنتی یا ساختن مستند و فیلم استفاده کرد. این روش‌های متنوع مخاطبان متنوع‌تری برای یک کسب‌وکار می‌سازند.

۶٫کسب درآمد:

شیرین‌ترین مرحله‌ی مدل تولید محتوا همین قسمت است. حالا مخاطبان از طریق محتوا جذب شده و تصمیم‌ می‌گیرند محصول ما را خریداری کنند. پس می‌توان نتیجه گرفت مرحله‌ی ارائه محصول همین قسمت ششم است. برای کسب درآمد حتماً نباید در ابتدای کار یک محصول آماده داشت. پنج مرحله‌ی قبلی لازمه‌ی کار و کسب درآمد هستند.

 

یک پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

74 − 68 =