یادداشتهای یک نویسندهی جوان
وظیفهی شما این است که کارتان را پیدا کنید و سپس با تمام وجود خود را وقف آن کنید.
بودا
چند سال پیش اندی اشنایدر بک تصمیم مهم گرفت. او عزمش را جزم کرد تا به بقیهی افراد روش نگهداری مرغ را آموزش دهد! به همین دلیل به سراغ اینترنت رفت. از طریق ساخت یک وبلاگ، آموزشهای خود را شروع کرد. پس از چندی موفق شد برند مرغ نجواگر را ساخت.
فقط او نبود که با تولید محتوا برند خود را ساخت. امروزه میلیونها نفر از این روش تبعیت میکنند. نکتهی اساسی اینجاست که تولید محتوا مفید و ارزشمند و سودآور مدلهای متفاوتی دارد. یکی از این مدلها، مدل کارخانهی تولید محتواست. جو پولیتزی برای اولین بار این مدل را طراحی کرد.
مرحلهی اول در مدل کارخانهی محتوا و تولید محتوا، یافتن یک نقطهی مطلوب است. پیدا کردن این نقطه مسیر تازهای را برای ما باز میکند.
چگونه میتوان این نقطه را پیدا کرد؟
جو پولیتزی این نقطه را اشتراک بین یک مهارت خاص و اشتیاق و علاقه میداند. در مثال برند مرغ نجواگر، اندی اشتایدر در پرورش مرغ مهارت داشت. او همچنین علاقهی خاصی به آموزش نشان میداد. وجه اشتراک و نقطهی تلاقی مهارت و علاقهی اندی تولید محتوا در حوزهی آموزش پرورش مرغ را ساخت.
متیو پاتریک ریاضی دان بود. شور و اشتیاق زیادی هم برای شرکت در بازی کامپیوتری از خود نشان میداد. اشتراک بین این دو چه بود؟ حضور فعال در یوتیوب و نشان دادن نحوهی کار ریاضی در بازیهای کامپیوتری.
فرد دیگری در سخنرانی و فن بیان مهارت دارد. او به آموزش نیز علاقهمند است. نتیجه چه میشود؟ تولید محتوا در زمینهی آموزش فن بیان و سخنرانی.
برای پیدا کردن نقطهی مطلوب مناسب، ابتدا باید لیستی از دانش و مهارتها تهیه کرد. پاسخ به این سؤال که چه چیزهایی میدانیم و در چه چیزهایی مهارت خاصی داریم، ضروری است.
بعد از آن نوبت به پرداختن و واکاوی علاقهها میرسد. برای انجام چه کاری شور و اشتیاق از خود نشان میدهیم؟
البته که پیدا کردن این قسمت کار راحتی نیست. ممکن است مدتها یک مسیری را طی کنیم؛ بعد متوجه شویم مسیر مطلوب ما نبوده است.
آیا بدون علاقه و صرفاً اکتفا کردن به مهارت میتوان در مسیر تولید محتوا پیش رفت؟
پاسخ این سؤال را جی بائر به این شکل میدهد:
خوب عمل کردن برای تولید محتوایی که اشتیاقی به آن ندارید واقعاً سخت است. اگر عاشق محتوایی نباشید که تولید میکنید، احتمال کمی وجود دارد که محتوایتان به اندازهی کافی خوب باشد و اثری بگذارد و به همین دلیل، بیشتر افرادی که به نظرتان محتوای خوبی تولید میکنند، عشقی حقیقی به بازاریابی محتوا یا موضوع محتوایی دارند که تولید میکنند.
مسیر تولید محتوا یک مسیر فرسایشی و طاقت فرساست. فقط علاقه به موضوع محتوایی که تولید میکنیم، میتواند ما را در روزهای سخت کنار محتوا نگهدارد.
استیو جابز در یکی از سخنرانیهایش توصیه میکند:
باید چیزی را که عاشقش هستید، پیدا کنید. فقط در یک صورت میتوانید کاری را عالی انجام دهید و آن این است که عاشقش باشید. اگر هنوز پیدایش نکردهاید، به جستجو ادامه دهید و آرام نگیرید.
آیا راه دیگری برای پیدا کردن نقطهی مطلوب وجود دارد؟
جو پولیتزی در کتاب کارخانهی محتوا پیشنهاد دیگری هم میدهد. این پیشنهاد برای کسبوکارهایی هست که مسیر خود را شروع کردهاند. وجه اشتراک بین مهارت کسب و کار و مشکل مشتری نقطه مطلوب برای تولید محتوا را میسازد. در این روش کسب و کارها به خوبی از مشکلات مشتری آگاه میشوند و تلاش میکنند بین مهارت و مشکلات وجه اشتراکی پیدا کنند.
اگر نقطهی مطلوب خود را پیدا کردهاید، تبریک میگویم. قدم اول با موفقیت انجام شد.