طلسم قصهگویی
حس میکردم تمام متنهایم شکل هم شدهاند. هیچ خلاقیتی در کار نبود. به چشم مخاطبم نمیآمدم. دست از همه جا شستم و گوشهای دور از همه نشستم. از من به شما نصیحت همیشه عزلت نشینی و رعایت فاصله اجتماعی جواب میدهد. به ذهنم رسید نکند من را طلسم کردهاند؟ وگرنه مگر میشوند آدم انقدر بد […]
داستان آن سال سیزده بدر!
تا به حال به داستان پشت اتفاقات دقت کردهاید؟ مثلا به اینکه چه شد که آن سال سیزده بدر دستتان شکست یا چه شد که عید سال نود و هفت شما یک تصمیم مهم گرفتید. هر اتفاقی تاریخچه ای دارد. پشت هر اتفاقی حداقل چند کلمه حرف خوابیده اند که منتظرند شما به آنها توجه […]
قدرت قصه
همهی ما حداقل برای یک بار هم که شده داستان شنل و منگول و حبهی انگور را شنیدهایم.شاید این یکی از اولین داستانهایی باشد که پدرو مادرمان یا معلم مدرسهمان،برایمان تعریف کرده اند.گرگ می آید و بچه ها فکر می کنند که مادرشان است و در را برایش باز می کنند و بچه ها خورده […]
بهترین قصهگو برنده است
یک مقدمه آماده کردم برای کاری که میخواهم اینجا شروع کنم و نوشتم.در لحظهای که میخواستم عکس مناسب را برای پست بارگذاری(اولش نوشتم آپلود بعد یادم افتاد با زبان انگلیسی کمی به مشکل برخوردهام!)کنم متن و پرید و هر چه نوشته بودم پاک شد. راستش را بخواهید اولش کمی ناراحت شدم ولی بعد گفتم نوشتن […]