تصور کنید تمام افراد نزدیک به شما کرگدن شدهاند. حالا شما هم حق انتخاب دارید.میتوانید انسان بمانید یا اینکه تبدیل به کرگدن بشوید. هر وقت اراده کنید پوستتان سخت شده و شاخی روی دماغتان ظاهر میشود. صدایتان تغییر کرده و تمام بدنتان سبز میشود.
این اتفاقی بود که یونسکو بر سر شخصیتهای نمایشنامهاش آورد. سال هزار و نهصد و پنجاه یک، وقتی ادبیات فرانسه به سمت پوچ گرایی کشیده شده بود،اوژن یونسکو نمایشنامهی کرگدن را نوشت. در این نمایشنامه انسان امروز که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و احساس پوچی تمام وجودش را فرا گرفته،تصمیم میگیرد کرگدن شود.
برانژه شخصیت اصلی داستان سعی میکند تا جایی که میتواند اطرافیانش را راضی کند انسان بمانند. اما در انتها احساس عذاب وجدان،پوچ گرایی و حس بی ارزش بودن زندگی برانژه تنها انسان باقی مانده در نمایشنامه است. حالا اوست که باید بین انسان ماندن و زندگی با کرگدنها یکی را انتخاب کند.
اگر به ادبیات قرن بیستم و مسئله پوچ گرایی علاقه دارید، قلم نویسندهی توانمندی مانند یونسکو را از دست ندهید. کرگدن یونسکو شاهکاری است که انسان امروز و انتخابهایش را به بهترین شکل به تصویر میکشد.