همین اول کاری بگویم که پیش نیاز این پست،خواندن پست زیر است:
پیرنگ اول:جستجو
برای نوشتن داستانی با پیرنگ جستجو از سه پرده عبور میکنیم.
پردهی اول:
در این پرده ما یک حادثهی محرک رقم میزنیم.قهرمان داستان در خانهاش و نقطهی شروع نشسته و کارش را انجام میدهد تا اینکه حادثهی او را وادار میکند از خانهاش خارج شود.این حادثه نمیتواند یک اتفاق ساده و پیش پا افتاده مثل دادن تخممرغ رایگان باشد.حادثهی پیش آمده باید کشش زیادی داشته باشد(مثلاً دادن یک بسته پنیر پیتزای رایگان!).مطمئن شوید شخصیت انگیزهی کافی برای رسیدن به هدفش داشته باشد.
زنی را تصور کنید که شوهرش سالها پیش ناپدید شده.حالا آدرسی از او پیدا میکند.این آدرس زن را وامیدارد به جستجوی شوهرش برود.پس حادثهی محرک اینجا کشش کافی را دارد.
در این مرحله ما با شخصیت آشنا میشویم و در مورد زندگی او اطلاعاتی کسب میکنیم.
همچنین در این پرده شخصیت باید شناخت کافی از آن چیزی که به دنبالش است،داشته باشد.به عنوان مثال زنی که به دنبال شوهرش است،او را میشناسد و تصویر ذهنیای از او دارد.
*در بیشتر اوقات در این مرحله ما نقش یک رفیق را همراه با شخصیت میبینیم.پس اگر میخواهید کمکی به شخصیت کنید،اواخر پردهی اول فرصت مناسبی است.
پردهی دوم:
این پرده متصل کنندهی نقطهی آغاز یعنی پردهی اول و نقطهی پایان یعنی پردهی آخر است.
نقش این مرحله مثل نقش جاده در هنگام سفر کردن است.اگر جاده بدون پایین و بالا کردن باشد،حوصلهی خواننده سرمیرود و کتاب را رها میکند.کار این پرده جذاب کردن داستان است.
در این پرده باید مشکلاتی را به تصویر بکشیم که قهرمان را با چالش روبرو میکند.این مشکلات باید تا حدودی شخصیت را دگرگون کنند.
*کشمکشها در این مرحله نقش اساسی دارند.
پردهی سوم:
در پردهی اول و دوم ما سرنخهایی به خواننده میدهیم اما حق لو دادن داستان را نداریم.
آخرین حرکت داستان پردهبرداری و افشاگری است.این افشاگری زمانی رخ میدهد که شخصیت یا چیزی را که میخواسته پیدا کرده یا از پیدا کردنش منصرف شده.
در این پرده شخصیت بصیرتی پیدا میکند که در نتیجهی جستجوست.
*حتماً باید تغییر و تحول شخصیت را در این مرحله ببینیم.در آخر شخصیت به نقطهی اول خود بازمیگردد.
یک پاسخ