اولین و مهمترین پیرنگی که در کتاب بیست کهن الگوی پیرنگ مطرح میشود،پیرنگ جستجو است.
در این پیرنگ شخصیت به دنبال یک شخص، یک مکان یا چیزی ملموس و غیر ملموس مثل مرگ میگردد. شخصیت خانه و کاشانه خود را ترک کرده و راهی را برای یافتن گمشدهاش در پیش میگیرد.مثلاً در رمان جادوگر شهر زمرد شخصیت به دنبال خانهاش میرود.
نکتهای که در این بین مهم است تغییر خلق و خوی شخصیت و خردمندی اوست. ممکن است شخصیت گمشدهاش را پیدا نکند اما مهم است که سختیهایی را از سر گذراند و تغییراتی کرده باشد. البته خرمندی شخصیت مرحله به مرحله اتفاق میافتد چون برای هر مرحله نیاز به رشد درونی شخصیت و بالا رفتن میزان خردمندی اوست.شخصیت اصلی باید از یک مرحله عبور کند تا به مراحل بالاتری برسد.
مشخصهی اصلی این پیرنگ تغییر مدام ماجرا است. شخصیت مدام در حال کاوش و جستجوست.این ماجراها باید بهم پیوسته باشند و در نهایت به هدف نهایی منجر شوند.
قهرمان داستان باید سرنخها را بگیرد و به دنبال آنها برود. در این مسیر یا به هدف خود میرسد یا مثل دون کیشوت ناامید میشود و به خانه و کاشانهاش مجدد بر میگردد.
این پیرنگ با وجود اینکه فیزیکی به نظر میآید، خیلی زیاد به قهرمان وابسته است و ما باید تغییر قهرمان را در پایان داستان ببینیم.
2 پاسخ