درباره‌ی نویسنده‌ای فرانسوی به نام موریس بارس (Mourice Barrés) می‌خواندم. بارس زاده‌ی سال ۱۸۶۲ در ناحیه‌ی لورن فرانسه است. علت اینکه تاریخ و محل تولدش را می‌گویم، این است که برخی آثارش به این دو محل و تاریخ تولدش گره خورده است.

از کتاب‌های او می‌توان به ستایش خویشتن (Le Culte du moi) اشاره کرد. او در این کتاب به خود انسان، احساساتش و شهوت درونی‌اش اشاره‌ می‌کند. بیشتر آثار او در ابتدا به همین موضوع برمی‌گردد. انسان و درونیات او را مورد مطالعه قرار می‌داد و او را از وحشی‌گری‌های درونی بر حذر می‌دارد. از نظر او انسان موجودی تغییر پذیر است که هر آن باید از خویشتن خود مراقبت کند.

وقوع جنگ پروس-فرانسه در سال ۱۸۷۰ زندگی او را تحت تأثیر قرار داد. بر اثر پیمان فرانکفورت (le traité de la Francfont) ناحیه‌های آلزاس و لورن فرانسه به آلمان واگذار شدند. این اشغال بزرگ که حدود چهل سال طول کشید، بخش عظیمی از درون‌مایه‌ی آثار موریس بارس را شکل داد. رمان‌های گوناگون او همچون بی ریشگان (Les Déracinés) و کولت بودوش (Colette Boudoche) اشاره‌ به این موضوع داشتند. نگاه ناسیونالیسی بارس او را بر آن داشت که نسبت به اشغال لورن واکنشی نشان دهد. او در آثارش شروع به جستجوی علت این اشغال و بی تفاوتی عده‌ای نسبت به خاک و کشورش کرد.

من از عقاید موریس بارس یا درون‌مایه‌ی آثارش دفاعی نمی‌کنم. برای من، نکته‌ی مهم نحوه‌ی شکل‌گیری آثار بارس است. او از همان ابتدا که در ستایش خویشتن را می‌نوشت تا زمانی که رویکرد ملی‌گرایش، درون مایه‌ی آثارش را تغییر داد؛ تفکری پشت آثارش داشت. در واقع پیگیری آثار او ما را به یک تفکر متصل می‌کند. آثار این نویسنده، بی‌پشتوانه و مشتی کلمه‌ی بی‌محتوا و در هوا نیست. آثار او برآمده از فکر درباره‌ی وجود انسان و اطرافش است.

به زعم من، نویسنده فردی است که به زندگی خود و دیگران فکر می‌کند و اثری خلق می‌کند که تفکر دیگران را نیز ارتقا دهد. هر چه نویسنده بیشتر جستجو کند و بیشتر بیاموزد و تفکر کند، آثارش خواننده‌ها را درگیرتر می‌کند.

در طول روز نوشته‌های بسیاری می‌خوانیم. بعضی از آنها باعث می‌شوند در لحظه احساسی به ما دست دهد. گاهی هم تعدادی از متن‌ها برای چند دقیقه ذهن ما را مشغول می‌کنند. در این بین، نوشته‌هایی نیز وجود دارند که تأثیر شگرفی روی ما می‌گذارند. ریشه‌ی این نوشته‌ها به تفکر عمیق نویسنده و علم بالای او برمی‌گردد. وقتی با دقت به این آثار نگاه می‌کنیم، نویسنده‌ای را می‌بینیم که از کنار خودش، تحولات درونی‌اش و اوضاع اجتماع آسان نگذشته است. نویسنده‌ای را مشاهده می‌کنیم که وقتش را صرف مطالعه‌ی تاریخ، ادبیات و فلسفه کرده است. چنین نویسنده‌ای همچون موریس بارس، اثری خلق می‌کند که خواننده نیز نمی‌تواند راحت از کنارش بگذرد.

 

 

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

38 − = 28