سلام بر جناب آنتون پاولوویچ چِخوف
داشتم به دنبال ایدهای برای نوشتن دربارهی کلمهی اشک میگشتم که جملهی چخوف شما نظرم را به خود جلب کرد . گفته بودید: «زائدترین چیز در زمان بدبختی اشک ریختن است.»
آخر جناب چخوف این چیزی که شما به عنوان زائدترین به حسابش میآورید، قویترین سلاح ما ایرانیهاست. اشک و آه را از ما بگیرید دیگر چه سلاحی برایمان میماند؟نه حق اعتراض داریم و نه حق انجام کاری.
البته یک راه دیگر هم است. اگر اشکی برای تخلیهی غمهایمان نباشد، مجبور میشویم به خشم رو بیاوریم. آنوقت تنها کاری که کردهایم اضافه کردن به بدبختیهایمان است.
شما ماشالله خودتان تحصیل کردهاید. خوب میدانید که خشم چه بلایی بر سر جوامع بشری میآورد. آیا خوب است ما به جای گریه که بهایی هم ندارد، خشم سنگین را برای تخلیهی غمهایمان انتخاب کنیم؟
این اشک به قول شما زائد گاهی برای آدمی که میخواهد دوباره به زندگی و مبارزه با بدبختیهایش برگردد، بسیار ارزشمند به حساب میآید. اشک برای همچین آدمی به مثابهی ریختن زبالات درون به بیرون است.
میدانم که شاید اشک در لحظهی بدبختی تأثیر فیزیکی نمیگذارد و نمیتواند آچار فرانسه یا مثلاً پول شود اما حداقل میتواند مرحمی برای دل رنجدیده باشد. نمیتواند؟
نمیدانم چرا شما روسیها انقدر در استفاده از اسلحههایی مثل گریه خساست به خرج میدهید. میخواستم پیشنهاد کنم حداقل بعد از خواندن حرفهای من امتحانش کنید که دیدم دیگر به دردتان نمیخورد. بدبختیهای شما در این دنیا تمام شده. اما مدیونید من هستید اگر در هنگام مشاهدهی بدبختیهایتان در آن دنیا از این سلاح استفاده نکنید. باور کنید اگر این سلاح را به کار بگیرید، فرشتگان عذاب در دم از عذابتان دست خواهند کشید.
چقدر خوب نوشتی. آفرین مهدیس ، کیف می کنم نوشته هات رو میخونم.
اون تیکهش که گفتی شما ماشالله خودت تحصیل کردهای عجب تیکهای انداختی😂 حقیقت رو به زیبایی در قالب طنز گفتی 😍👏👏 گریه اگه برای ضعیف نمایی و پا دادن به استیصال باشه زائده و گرنه همینطور که گفتی ابراز و پذیرش احساسات اولین قدم برای حل مشکلاته
جالب بود. با اینکه مخالف نظرتون بودم و مدام داشتم جبهه می گرفتم که نه موضوع چیزی دیگه است اما، نتونستم از پس استدلالتون بربیام. آفرین