قصهی ما برای تأثیرگذاری بیشتر،چه ویژگی باید داشته باشد؟
در کتاب «بهترین قصهگو برنده است»خانم آنت سیمونز سه ویژگی برای قصههای برنده بیان میکند:
۱.قصههایی که پیام ما را منتقل میکنند
۲.قصههایی که از گفتنشان لذت میبریم
۳.قصههایی که راجع به موقعیتهای واقعی زندگی هستند
واقعیت این است که ما قصه را برای تأثیرگذاری بیشتر انتخاب میکنیم.در واقع ما میخواهیم از طریق قصه، پیام به بهترین شکل ممکن منتقل شود.حال اگر قصهی ما در همین خواستهی اول به شکست بخورد دیگر گفتن قصه چه فایدهای دارد؟اگر قصهی ما پیامی ندارد،میتوانیم از ابزارهای دیگر برای تأثیرگذاری و جلب توجه دیگران استفاده کنیم.
طبیعی است که از تعریف کردن بعضی قصهها سر باز بزنیم.آن قصهها حتی اگر پیام مهمی داشته باشند نباید تعریف شوند چون خوشایند مانیستند.
قصههای واقعی اعتماد جلب میکنند.وقتی آدمها یکی مثل خودشان را میبینند که در لحظهی خاص حس خاصی را تجربه کرده،اعتمادشاننسبت به آن فرد زیادتر میشود.این قضیه در کسب و کار و تبلیغات ارزش بالایی دارد.افراد وقتی قصهی واقعی دربارهی یک برند میشنوند،ذهنیتشان دربارهی آن کسبوکار یا برند متفاوت میشود.در واقع متوجه میشوند که پشت یک برند رباط ننشسته و آدمهای واقعی با احساسات واقعی کسبوکار را میچرخانند.
برای حسن ختام این پست،کلیپی از آقای مجتبی شکوری ببینیم.قصهی ایشان سه ویژگی یک قصهی برنده را دارد.
یک پاسخ