در قسمت قبل با هم دو روش پیدا کردن ایده را بررسی کردیم میخواهم در این پست دو روش موثرتر دیگر بگویم:

وقتی که داستان می‌نویسم تمام تلاشم روی این ماجراست که قبل از ورود به داستان نویسی حداقل یک داستان بخوانم تا اگر ایده‌ای پیدا نشد از روی همان داستان بنویسم یعنی از آن نویسنده تقلید کنم.

در این شرایط خودم را در جلسه‌ی امتحانی تصور می‌کنم که وقتی چیزی نمیدانم رویم سرم را میچرخانم ببینم بقیه‌ی نویسنده‌ها چه کردند مثلا یک روز داستان اسبریزی از بیژن نجدی عزیز خواندم چون ایده‌ای نداشتم ایده‌ی آن داستان و روش نقد آن داستان را در روز روشن دزدیدم!(البته این دزدیدن فقط و فقط برای تمرین بود و قصد به اشتراک گذاشتن داستان را نداشتم.)

روش دیگر استفاده از خانواده است.از زمان حالشان و اگر نشد از گذشته‌شان.

او در حال آشپزی کردن است و زیر لب به خودش حرف می‌زند:«چرا همچین شد آخه؟»

با همین شروع میکنم خب چنین شد؟چه اتفاقی برای مادرم افتاده؟با یکم غلو و ادویه قطعا داستان خوش طعمی می‌شود ساخت.خاطرات قدیمی هم بسیار می‌توانند کمک کننده باشد فقط کافیست خوب گوش بدهیم خوب بشنویم و یادداشت کنیم و به هر کلمه که از دهان کسی خارج می شود دقت کنیم.

لازم هست هشتگ بزنم صد درصد تضمینی؟

دیگر روش‌ها:

https://mahdisgousheh.ir/444/%d8%af%d8%b1%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%a7%db%8c%d8%af%d9%87-%d9%86%d8%af%d8%a7%d8%b4%d8%aa%d9%86/

2 پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

− 7 = 2