همانطور که باغبان به یک درخت میوهی جدید رسیدگی میکند، باید یک قصه جدید را هم تر و خشک کرد. درخت به وقتش نیازهای خاص خودش را دارد و اول از همه نیازمند آب و نور است. درخت را نباید زود هرس کرد. هرس کردن درخت قبل از اینکه فرصت رشد داشته باشد،نابودش میکند. اگر آن را طولانی مدت در تاریکی رها کنید از بین میرود. آب پیش از حد هم آن را میکشد.
قصهها هم همینطورند. آنها درختهای کوچکی هستند که اول نیاز به آب و نور دارند. نقد زود هنگامِ یک قصه فقط روحیهی گوینده را ضعیف میکند و موضوع قصه را هم از اعتبار میاندازد.
آنت سیمونز کتاب بهترین قصهگو برنده است
همیشه از اینکه کسی یک متن کوتاه در جایی میفرستد و از بقیه میخواهد بی رحمانه متن را نقد کنند، تعجب میکنم. چطور میشود یک متن چند خطی را بی رحمانه نقد کرد؟!
همانطور که هیچ کس درخت بی شاخ و برگ را هرس نمیکند، بازخورد گرفتن برای یک متن آماده نشده هم کاری است بس غلط.
نه اینکه از ترس نقد شدن، متنهایمان را انتشار ندهیم ولی دقت کنیم برای متن کوتاهی که هنوز کامل نشده به زور بازخورد نخواهیم.
قبل از خواستن هر بازخوردی درخت نوشتهمان را بررسی کنیم آیا واقعاً پربار شده؟ آیا آماده هرس شده است؟