وقتی اولین بار با او برخورد کردم، تمام تلاشش را میکرد تا خاص بنویسد. البته این گفتهی خودش بود. آرزویش این بود که روزی آنقدر کلمهی خاص و منحصر به فرد بلد باشد؛ تا متنش متفاوت با متن دیگران شود. از همان روز کارهایش را دنبال میکردم. خیلی از افراد اعتقاد داشتند که نوشتههایش واقعاً خاص و منحصر به مفرد است؛ اما من همیشه از خودم سؤال میکردم که آیا خاص نوشتن فقط به دانستن و استفاده کردن چندین کلمهی ناآشنا در متن، گفته میشود؟
این سؤالی بود که در یکی از جلسات صمیمانه در حوزهی نوشتن با آقای معین پایدار تا حدودی به جوابش رسیدم.
پایهی این جلسات، نقد افکاری است که در ذهن برخی از نویسندگان شکل گرفته است. به عنوان مثال همین خاص نوشتن موضوعی است که خیلی از نویسندگان به خصوص نویسندگان جوان به دنبالش هستند و به احتمال زیاد کسی هم درک درستی از این مسئله ندارد.
خاصنوشتن واقعاً چیست؟
بخش اول جلسه به جواب این سؤال اختصاص داده شد. کلمهی «خاصنویسی» شاید برای اولین بار خودش را در یکی از نوشتههای «رضا بابایی» نشان داد:
واژهها را میتوان به دو گروه پربسامد و کمبسامد تقسیم کرد. مبنای قاعدهی خاصنویسی این است که هر قدر بسامد کلمهای پایینتر باشد، کاربرد آن بهتر است. به سخن دیگر کلمهای که کمتر به کار میرود، بهتر از کلمهای است که حضور بیشتری دارد و به اصطلاح نخود هر آشی است. خاصنویسی شمار واژگان غیر تکراری نویسنده را بیشتر میکند و هر کس که واژگان بیشتری دارد، نویسندهتر است.
اولین برداشتم از این جمله این است که رضا بابایی با دوست من که ذکر خیرش ابتدای نوشته بود، همنظر است. از نظر هر دو این افراد تعریف خاصنوشتن به استفاده از کلماتی منحصر به فرد برمیگردد. آیا این تعریف یا این برداشت از خاصنویسی درست است؟
آقای معین پایدار در این جلسات از اصطلاحی بهنام «مختصات سهگانه» حرف زدهاند که پروندهی اختراع این اصطلاح به نام خودشان ثبت شده است. نویسنده به هنگام نوشتن یک متن بهتر است به سه مورد توجه کند:
۱٫ هدف نوشتن متن
۲٫ مخاطب هدف متن
۳٫ بستر انتشار متن
به این سه مورد مختصات سهگانه در نوشتن میگویند. توجه به مختصات سهگانه در انتخاب ساختار و واژگان بسیار مهم است.
در نقد نقلقول بالا میتوان گفت که هیچ توجهی به این سه مورد نشده. رضا بابایی بدون اینکه تفاوتی بین متون و مخاطبان گوناگون قائل شود، میگوید:
هر قدر بسامد کلمهای پایینتر باشد، کاربرد آن بهتر است.
بیتوجهی به هدف متن و مخاطب گاهی سبب میشود کلمات به قول رضا بابایی پر بسامد، خواننده را به رنج بیاندازد و فهم متن را برای او سخت کند.
آیا خاصنوشتن فقط به انتخاب واژگان مربوط میشود؟
این سؤال قسمت دیگری از جلسهی خاصنوشتن را شکل داد.
به نظر آقای پایدار، ایراد دیگر نقلقول بالا محدود کردن خاصنوشتن به بحث واژگان است. این در حالی است که نویسنده با کوتاه یا بلند کردن پاراگرافها یا تغییر چینش آنها، تغییر زاویهی دید و شیوهی بهرهگیری از نقلقولها میتواند خاصنوشتن را تجربه کند. خاصنوشتن فقط به انتخاب کلمات پر بسامد و کم بساط خلاصه نمیشود؛ زیرا زبان و نوشتن فقط انتخاب تعدادی کلمه نیست و فرم و ساختار و نحوهی بیان نیز مهم است.
آیا فقط به یک سبک و سیاق نوشتن به خاص نوشتن مرتبط است؟
تصور عدهای از نویسندگان این است که اگر تنها با یک سبک مشخص بنویسند، خاصنویسی را تجربه کردهاند. توجه به این موضوع ضروری است که سبک در حین نوشتن متن شکل میگیرد و از ابتدا نمیشود به هدف خاصنوشتن، سبکی مشخص برای هر نوع متن با هر هدف و مخاطبی انتخاب کرد. سبک متن با توجه با بستری که نویسنده در آن مینویسد و مخاطبی که نوشته را دنبال میکند، میتواند متفاوت باشد.
به طور خلاصه میتوان گفت که خاصنوشتن فقط محدود به استفاده از چند کلمهی ویژه نمیشود. خاصنویسی بسته به شرایط و قلم نویسنده و هدف او میتواند تعریف متفاوتی داشته باشد. زبان نیز نمیتواند به واژگان محدود شود و گاهی استفاده از یک ساختار یا یک فرم خاص برای نوشته، به خلق نوشتهی متفاوتتری منجر میشود.