طوری زندگی کن که گویی هر روز نمونهی کوچکی از زندگیست.
یک خانم ناشناس
سلام خانم بزرگ
تنها چیزی که از شما به عنوان گویندهی جملهی بالا میدانم، این است که نود و پنج سال سن دارید! نویسندهی کتاب «زندگی به سرعت میگذرد» جملهتان را در کتابش نقل کرده و اسم فرضی کاترین را برای شما برگزیده بود. من بهتر میدانم شما را با نام خانم بزرگ خطاب کنم.
خانم بزرگ دوستداشتنی نویسندهی کتاب از شما نقل میکرد که تا هفتاد سالگی نفهمیدید زندگیتان چطور با سرعت گذشته و از آن زمان به بعد تا موقع گفتن این جمله تازه معنای زندگی را درک کردهاید.
جملهتان من را به یاد جملهای در یک کتاب میاندازد که میگفت:
زندگی کوتاه نیست اگر بدانید چطور آن را بکار میگیرید.
من هم موافقم تفاوت آدمهایی که میگویند زندگی کوتاه است با آدمهایی که این نظر را ندارند در بهره بردن از زندگی است.
بیایید دو نفر را در سر سفره تصور کنیم. اولین نفر کسی که بدون جویدن لقمهها آنها را قورت میدهد. چنین کسی مشخص است تایم نهار خوردنش خیلی سریع میگذرد. اما دومین نفر.کسی که با حوصله هر قاشق را میجود. طبیعیست این فرد مدت زمانی زیادی سر سفره باشد. اولی هیچ چیز از مزهی غذا نفهمیده و دومی تک تک مزههای غذا را حس کرده است.
کسی که از لحظه به لحظهاش استفاده میکند یا به قول شما هر روز زندگی کوچکی را تجربه میکند، تازه متوجه میشود زندگی واقعاً چه مزهایست.
من وقتی جملهتان را شنیدم، تصمیم گرفتم یک روز را آنطور که دلم میخواهد زندگی کنم. هر چند در این تصمیم چندان هم موفق نبودم اما کارهایی را انجام دادم که دلم میخواست و خیلی وقت بود عقبشان انداخته بودم. من سعی کردم بدون اینکه اجازه دهم زمان از من جلوتر بزند از او استفادهی کافی را ببرم.
بعضی وقتها از خودمان میپرسم چطور مثلاً دو سال پیش آن همه کار میکردم و الان مدام حس میکنم زمان از دستم میرود و به سرعت برق و باد میگذرد؟شاید جواب این سؤال هم در جملهی شما نهفته باشد. شاید دو سال پیش واقعاً زندگی میکردیم و الان همه چیز را سپردهایم به بعد. به یک زندگی در آینده. فکر میکنیم همه چیز زندگی در همان آینده است. در فردا است. میگویند افرادی که گذشته را فراموش میکنند رشد میکنند اما من میگویم افرادی که آینده را در همین زمان حال زندگی میکنند، رشد میکنند. امیدوارم اینها فقط شعار نباشد و من هم مثل شما بتوانم روزی در عمل بینمشان. خیلی ممنونم بابت وقتی که برای خواندن این نامه گذاشتید.
دوستدارتان
یک کاتب