سلام بر دوست عزیزم
امروز به این فکر میکردم که آیا با شنیدن تعریف یک مدیر از کارخانهاش ما به آن کارخانه اعتماد میکنیم؟ مثلاً مدیری را در یک مهمانی شروع میکند به گفتن اینکه کارخانهاش بزرگترین کارخانهی خاورمیانه است و محصولی تولیدشان اصلاً حرف ندارد و درجه یک است. آیا وقتی برند را نمیشناسیم و اصلاً نمیدانم کارخانه در کجاست، حاضریم یک کامیون از محصول کارخانه را سفارش بدهیم؟
قطعاً محصولی که تازه به بازار وارد میشود با تعریف از خودش به جایی نمیرساند. این محصول وقتی رشد میکند که یک ویژگی مثبت را به مشتری نشان دهد.
برگردیم سر قضیهی همان مدیر. فرض کنیم مدیر مربوطه برای اولین بار دستگاه کوچک ماساژی را در کارخانهاش تولید کرده که برای افراد پیر و کسانیکه پا درد دارند خیلی مناسب است. حالا ما همراه با مادربزرگمان به خانهی این مدیر میرویم. حرف به هزینههایی گزاف پادرد مادربزرگ کشیده میشود. آنجاست که مدیر محترم دستگاه ماساژور را رو میکند و مادربزرگ بعد از استفاده از آن میشود برندهی دو سرعت! اینطوری با دیدن کارکرد متفاوت دستگاه اعتماد ما دو برابر میشود و میبینیم دروغی در کار نیست و مدیر الکی غلو نمیکند.
در واقع وقتی میخواهیم محصولی را تبلیغ کنیم، به عنوان یک تبلیغ نویس باید دقت کنیم آیا محصولمان وجه تمایزی دارد؟آیا اصلاً خلاقیتی دارد که بتوانیم روی آن مانور بدهیم؟
واقعیت این است با وجود این حجم از تنوع برندها بدون وجه تمایز و خلاقیت محصول، حتی بهترین تبلیغات هم محکوم به شکست هستند.
ملتفت شدی جانم چه میگویم؟مقصودم این است: در انتخاب محصولت خیلی زیاد دقت کن. نه فقط به عنوان یک تبلیغ نویس بلکه حتی به عنوان یک خریدار!
دوستدارت
مهدیس
درسته
ما باید به نیاز مشتری توجه کنیم
عالی بود مهدیس جان
تشکر فراوان