نوشتن جزئیات سبب میشود متوجه شویم زندگیمان آنقدر هم که فکر میکنیم معمولی نیست.
نظرتان راجع به جزئیات چیست؟آیا جزئیات زیاد در متن باعث میشود احساس خستگی کنید؟
من یکی از طرفداران پر و پا قرص جزئیات هستم.فکر میکنم گفتن جزئیات سبب میشود ساختن صحنه برای مخاطبم راحت تر باشد.
با این حال تا چند روز پیش در نوشتن خاطراتم یا اتفاقاتی که برایم پیش آمده جزئی نگاری نمیکردم.
به صورت کلی مینوشتم:امروز رفتم بیرون.خیلی دیگر میخواستم هنر کنم اسم افرادی را که با آنها بیرون رفته بودم،مینوشتم.فکر میکردم از این اتفاقات معمولی میشود گذشت.با خودم میگفتم که چون اتفاق ویژهای در زمانی که بیرون بودم پیش نیامد،پس نوشتنش بی فایده است.
ولی چند روز پیش روشم را عوض کردم.همه چیز را با جزئیات در آخر روز نوشتم.هرچند این قضیه باعث شد دفترچه یادداشتم خیلی زود تمام شود اما فهمیدم اتفاقاتی که گمان میکردم معمولی هستند،خاص و ویژهاند.
زندگی هیچ کس آنقدر معمولی نیست که بشود از جزئیاتش گذشت.
ما فکر میکنیم آدمهای عادی با اتفاقهای عادی دورو برشان حرفی برای گفتن ندارند.در حالیکه بهترین داستانها از زندگی همان آدمهای معمولی بیرون میآید. با شرط اینکه دقیق باشیم.جز به جز زندگی آنها و خودمان را ببینیم و تمام سعی مان را کنیم جزئیات را به تصویر دربیاوریم.