نمایشنامه همیشه به این علت که نیاز دارند دیدگاه فردی را بیان و بررسی کنند،برایم جذاب بودهاند.
چند روز پیش نمایشنامه آهنگهای شکلاتی از اکبر رادی را خواندم.
در این نمایشنامه فضا محدود به پارکی
میشد و شخصیتهای اصلی یک پسر جوان و یک مرد پیر بودند.
پسر جوان به علت اختلاف عقیدهای که با خانوادهاش داشت از خانه بیرون زده و در جایی دور از آنها خانه اجاره کرده بود.
در این نمایشنامه این پسر علت فرارش از خانه و مشکلاتی که با خانواده داشت با پیرمرد در میان میگذارد و گفتگویی بین آنها شکل میگیرد.
این گفتگوی جذاب نمایشنامهی آهنگهای شکلاتی را میسازد.
قلم اکبر رادی و تواناییش در ایجاد کشمکش در این نمایشنامه هم فوقالعاده است.
….
نمایشنامهی بعدی که قصد معرفیش را دارم،نمایشنامهی مرد بالشتی از مارتین مک دونا است.
این نمایشنامه دربارهی یک نویسنده و برادرش است.این نویسنده به علت اینکه با داستانهایش باعث شده برادرش دست به قتل چند کودک بزند، محکوم به اعدام است.
غیر از نویسنده و برادرش دو بازپرس هم در نمایشنامه هستند که با دیدگاهها و شخصیت بی نظیرشان سبب جذاب شدن کتاب شده اند.
من این نمایشنامه را به شکل دالانهای تو در تو میبینم چون در دل داستان اصلی کتاب چندین داستان دیگر روایت میشود.
نویسندهی این داستانها در داستان،شخصیت اصلی است ولی در واقعیت ما میدانیم که تمام ایدهها را مارتین مک دونا با ذهن خلاقش ثبت کرده است.
خواندن این نمایشنامه باعث میشود چندین و چند ایدهی تازه برای داستان نویسی مهمان ذهنتان شوند.