از دست دهید تا بدست بیاورید

اما برای مورگان چنین نبود و نیست. او خودش می‌گوید همان سه قائده‌ی قدیمی-کار مداوم،انضباط سخت‌گیرانه و اعتقاد به موفقیت- عواملی هستند که باعث موفق شدن او در حرفه‌ی نویسندگی شدند. گفت‌وگویی با بری مورگان|حرفه:داستان نویس بری مورگان جزو نویسندگان آمریکایی است که اولین کتابش را بعد از چهل سالگی به چاپ رساند. در کشوری […]

راه‌حل راه‌گشایی به نام نوشتن

از یک زمانی به بعد در خاطر دارم که به تمام آدم‌های اطرافم توصیه می‌کردم برای درمان رنج‌های روحی‌شان بنویسند. به جد کوشیدم تا این مسئله را جا بیندازم که نوشتن به تمام آدم‌ها تعلق دارد و فقط مختص نویسنده‌ها نیست. تأکید می‌کردم که با نوشتن آدم به عمق وجود خودش می‌رسد و خودش را […]

تمنای ماریا ریلکه

رابیز ماریا ریلکه در کتاب چند نامه به شاعری جوان اینگونه می‌نویسد: از من ‌می‌پرسید که شعرهای شما خوب است یا نه؟ این نکته را از من می‌پرسید و حال آنکه پیش از آن از دیگران پرسیده‌اید. شعرهای خود را به مجله‌ها می‌فرستید و آنها را با شعر دیگران می‌سنجید و چون بعضی روزنامه‌ها از […]

چگونه آثاری متفاوت و جاودان خلق کنیم؟

ماریا ریلکه در کتاب «چند نامه به شاعری جوان»از اهمیت زندگی روزانه می‌گوید: اگر زندگی روزانه‌ی شما در نظرتان حقیر می‌نماید تهمت ناچیزی بر آن نبندید.تهمت بر شماست که چندان شاعر نیستید تا جلال و جمال آن را دربیابید.پیش هنر آفرین هیچ چیز و هیچ جا ناچیز و سرسری نیست. همه‌ی ما احساس می‌کنیم تمام […]

برف بی‌صدا می‌بارد

«برف بی صدا می‌بارد» نام یکی از سریال‌هایی است که خانواده مشتاقانه دنبال می‌کنند.کاری به محتوایش ندارم.هدفم نقد سریال نیست.برای من نام این سریال آرامش خاصی داشت.خاطراتم از برف و آرامشش را زنده کرد. یادم می‌آید صبح یک روز زمستانی از خواب بیدار شدم.سرمای گزنده‌ی فضای اتاق،اجازه‌ی بیرون آمدن از زیر پتو را به من […]

کتاب خواندن حماقت است؟

کتاب‌ها طوری روی هم چیده شده بود که می‌ترسیدم یکی را بردارم.احساس می‌کردم با دست زدن به یکی بقیه پخش زمین می‌شوند.اوضاع زمین هم دست کمی از قفسه‌ها نداشت.در همه جا کتابها با موضوعات مختلف روی هم تلنبار شده بودند.دلم می‌خواست به مناسبت روز کتابخوانی،کتابی حتی کم حجم بگیرم. همینطور که مشغول برانداز کردن کتاب‌ها […]

چرا هر روز باید بنویسیم؟

امروز در حالیکه در پاساژی شلوغ قدم می‌زدم،با خودم فکر کردم مولیر،نمایشنامه‌نویس فرانسوی،هیچ‌گاه فرصت قدم زدن در این پاساژ و شنیدن حرف‌های مردم را پیدا نکرده است. من نیز هیچ‌گاه در محفل زنان دانشمند که درون‌مایه‌ی کار مولیر را شکل می‌داد،نبوده‌ام. من و مولیر دو آدم از نسل‌های گوناگون با مختلف بودم. بعد به خانمی […]

نظرتان درباره‌ی عبارت «کوره‌راه‌های چاره جویانه» چیست؟

نظرتان درباره‌ی عبارت «کوره‌راه‌های چاره جویانه» چیست؟ از دستاوردهای رونویسی این است که نگاه ما را تیزتر می‌کند.این عبارت را نیز چند روز پیش وقتی در حال رونویسی از روی کتاب روزها در راه بودم،دیدم. می‌دانم که خیلی عجیب است یک نفر این سؤال را بپرسد.حساسیت زیاد روی کلمات یک کتاب من را به این […]

نوشتن، زیستنی دو چندان

تا همین یک سال پیش از آن قسم آدمهایی بودم که مقدمه و پیش‌گفتار کتاب را رد می‌کردند تا سریع به اصل مطلب برسند.همین‌حالا هم گاهی مچ خودم را می‌گیرم و یادآوری می‌کنم که مقدمه‌ی کتاب بسیار مهم است. برای آدمی مثل من که مرتکب خطای رد کردن مقدمه می‌شد،تصمیم برای نوشتن از روی پیشگفتار […]

زندگی مورچه‌وار عده‌ای از ما

تا به‌حال به کلمه‌ی «مورچه‌وار» فکر کرده‌اید؟ راستش را بخواهید این کلمه چند روزی است که فکر من را به خود مشغول کرده. شاید دیوانگی به نظر برسد اما رفتار مورچه‌ها انگار با شنیدن این کلمه برایم بحث برانگیزتر شده است! از قدیم الایام به ما یاد داده‌اند مورچه‌های دانه‌کش الگوی بسیار مناسبی برای پشتکار […]