چند وقت پیش با دوستی حرفی می‌زدم که از معضل دیر خوابیدن رنج می‌برد دقیقا مثل من.

راستش را بخواهید من اوایل زمانیکه دیر می‌خوابیدم فکر می‌کردم کار خیلی خوبی می‌کنم.حس می‌کردم خیلی پر تلاش و فعال هستم اما بعد از مدتی وقتی برنامه‌ام روزم را بررسی کردم در کمال تعجب دیدم من دیر می‌خوابم چون روزم را از دست می‌دهم.

مشکل من و دوستی که با او حرف می‌زدم دقیقا یکی بود.هر دو ما وقتی به شب می‌رسیدیم تازه یادمان می‌افتاد که کاری برای انجام دادن داریم.

حالا بحث دیگری مطرح می‌شد چرا با وجود برنامه ریزی باز هم روزمان را از دست می‌دادیم؟!

دلایل زیادی داشت ولی یکی از دلایلی که ما در نظرش نگرفته بودم اضطراب انتخاب بود.

کلمه‌ای که من در دوره‌ی نظم شخصی به آن برخوردم.

اضطراب انتخاب یعنی کارهای زیادی داریم ولی نمی‌دانم کدام را باید انجام دهیم.در واقع انتخاب کار برایم سخت می‌شود.وقتی که آدم در دوراهی می‌ماند گاهی ترجیح می‌دهد دوراهی را حذف کند.

همین اتفاق برای من و دوستم هم می‌افتاد.ما دقیقا نمی‌دانستیم کدام کار را باید اول انجام دهیم.از طرفی هم می‌دانستیم که تا آخر روز زمان داریم پس ما ترجیح می‌دادیم دوراهی را حذف کنیم حداقل برای ساعتی از روز. یک ساعتی به خودمان می‌آمدیم و می‌دیدیم ای دل غافل از ترس انتخاب اصلا کاری انجام نداده‌ایم.

کاری که حالا انجام می‌دهیم این است: از روز قبل کاری که برایمان اولویت دارد و مهم‌تر از بقیه است مشخص می‌کنیم.

این مشخص کردن به ما کمک می‌کند از اضطراب انتخاب خلاص شویم.هر جا هم که در طول روز گیر کردیم به این فکر می‌کنیم:کدام کار اولویت دارد و مهم‌تر است؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

− 4 = 2