یک سوال
تا به حال برایتان پیش آمده است با دوست خوش صحبتی در یک مکان بسیار کسل کنندهای بنشینید و حرف بزنید؟
راستش را بخواهید برای من پیش نیامده.ولی فکر میکنم اگر پیش بیاید آن دوست قدرت این را دارد که کاری کند من یادم برود محیط اطرافم چقدر کسل کننده است.
این دقیقا ماجرای ایده و اجراست.اگر فکر میکنید ربطی ندارد من ثابت میکنم که ربط دارد(اتصال زورکی مثال به حرفی که میخواهم بگویم،تخصص من است.)
ببینید یک نویسنده حتی اگر ایدهی متنش کسل کننده باشد قادر است کاری کند که خوانندهاش جذب شود.
چگونه؟
با خوش قلمی.با اجرای درست.با شخصیت پردازی مناسب. با مثل یک دوست خوش سخن رفتار کردن.
میخواهم بگویم همانگونه که فرد خوش سخن با توان و قدرتی که دارد میتواند در کسل کننده ترین مکانها با ما قرار بگذارد(فقط بخاطر اینکه آن مکان به خانهی خودش نزدیک تر است)،نویسنده هم با توانی که دارد قادر است حتی با کسل کننده ترین ایده ها خواننده را به دنبال خودش بکشاند.
بحث اینجا قدرت قلمی است.این چیزی است که ما به آن نیازمندیم نه صرفا یک ایدهی عالی.