امشب میخواهیم گشتی در باغ و بستان بزنیم.از گفت و گو در باغ شروع کنیم و به پرنده به پرنده برسیم.ملاقاتی خواهیم داشت با جناب آقای مسکوب و خانم آن لاموت و دو بخش کاملا نامربوط از حرفهای این دو عزیز را میخواهیم به زور بهم ربط دهیم.
از کدام شروع کنیم؟من ترجیح میدهم از هموطنم شروع کنم.
شاهرخ مسکوب عزیز در کتاب گفت و گو در باغ مینویسد:
من گمان میکنم هر کس در دلش یک باغی دارد که پناهگاه اوست.
از این جمله اینطور میتوان استنباط کرد که هر کس باغ منحصر به فرد خودش را دارد.در این باغ رازهایی نهفته است که کمتر کسی از آن خبر دارد.شما نمیتوانید دو نفر را پیدا کنید که دقیقا بهم شبیه باشند چون بلاخره هر کسی وجود و تجربه خاص خودش را در زندگی دارد.
حالا میاییم این طرف ماجرا. خانم لاموت در طرف دیگر منتظر ما هستند:
به تک تک ماها در هنگام تولد قطعه زمینی عاطفی که تماماً از آن خودمان است داده میشود.
خانم آن لاموت هم اعتقاد دارند که هر کس وجود،باغ و زمین منحصر به فرد خودش را دارد.
اینها را نگفتم تا نکتهی آشکار منحصر به فرد بودن هر کس را برای هزارمین بار گوشزد کنم.این ها را گفتم تا به خلق شخصیت برسم.
تجربه ثابت کرده شخصیت هایی که موفق میشوند با خوانندگان ارتباط بهتری بگیرند،عموما نزدیکی بسیار زیادی با مردم جامعه دارند.
ما برای خلق شخصیتهای بهتر نیاز به شناخت باغ و قطعه زمین وجودی هر کسی داریم.
ما نیاز داریم به آدمها خیلی دقیق نگاه کنیم.حرفهایشان را خوب گوش دهیم. و کلید باغشان را برای شخصیت پردازی، از آنها قرض بگیریم.
شخصیتها میتوانند تماما زادهی خیال ما و باغ وجود خودمان باشند اما آن وقت دیگر نباید انتظار تنوع شخصیت یا ارتباط گرفتن بالای شخصیت با خواننده را داشته باشیم.
ما به همهی باغها و آدمها برای خلق شخصیت نیازمندیم.ارتباط بهتر ما با آدمها از ما نویسندهی خیلی بهتری خواهد ساخت.
جدا از قلم بسیار صمیمی و روونت از نکته ای که گفتی بسیار استفاده کردم
مانا باشی مهدیس جان دیگه مشتری پر و پاقرصت شدم!
مشتری دوست داشتنی خوش اومدی😍
هرازگاهی در جمع به گوشهای پناه میآورم و از دور آدمیزادها را زیر نظر میگیرم. آنها را میبینم و تحلیل میکنم. رفتارهایشان را. جهانبینیشان را. خصوصیات و عادتهای کجومعوجشان را. شکل و شمایل و تیپشان را. سپس آرامآرام هزاران ایده در مغزم وول میخورد و هزاران کاراکتر در تخیلاتم بیدار میشود. آنجاست که ایدههایم را یادداشت و ماندگار میکنم. آنها خودشان هستند. خود کاراکترهایی که باید تلفیق و سپس خلق کنم. درست در دنیای خیالی داستانهایم. (:
چقدر عالی (من در برابر قلم فوق العاده شما فقط میتونم بگم چقدر عالی شرمنده😄)