این روزها سخت ترین کار و تمرین برای من تمرین بیکار نشستن شده است!مدتی بود که به ده دقیقه در روز بیکار نشستن و به در و دیوار نگاه کردن داشتم عادت میکردم که مسئلهی امتحانات و نمراتشان پیش آمد.حالا نگرانم اگر حتی ده دقیقه گوشیم را چک نکنم خبری از امتحانات باشد و من دیر بفهمم!
نمیدانم این حجم از نگرانی از کجا سرچشمه میگیرد اما از هر کجا که هست تمرکز و بیکاری من را از من گرفته.
از طرفی دیگر حس میکنم با این همه فشارو استرس و چک کردن سایت و شبکه های اجتماعی میزان خلاقیتم هم پایین آمده.
قبلا در زمانهای بیکاری ،ایدههای خوبی به ذهنم میرسید.
من به این جمله اعتقاد پیدا کرده ام که هر چه حوصله ام سر برود و از هیاهوی درون گوشی موبایلم به دور باشم زندگی بهتر و خلاق تری خواهم داشت.
حالا میدانم که گاهی اوقات باید حوصله ی آدم سر برود تا بهتر بتواند از پس کارهای دشوار و خلاقانه بربیاید.
امشب آمدم که کمی از حال و روزم خودم برایتان بگویم.از اینکه از گوشی موبایلم و استرس و فشار خسته شدهام و تنها پناهگاه امنم اینجا شده است.
تصمیم گرفتم به محض اینکه از دردسر امتحانات فارغ شده کمی از گوشی موبایلم دور بمانم میدانم که نباید کار امروز رو به فردا بیندازم و باید غلبه کنم.ولی متاسفانه از دانستن تا عمل کردن فرسنگ ها فاصله است.
امیدوارم بتوانم عمل کنم.
حال شما این روزها چطور است؟آیا در برنامهتان،برنامهی بیکاری دارید؟
دقیقا منم همین طورم… در آرزوی اینکه این دوران پسا امتحانات بگذره و چند روزی دور از فضای مجازی ارامش داشته باشم😔
منم :-/