یک مقدمه آماده کردم برای کاری که می‌خواهم اینجا شروع کنم و نوشتم.در لحظه‌ای که می‌خواستم عکس مناسب را برای پست بارگذاری(اولش نوشتم آپلود بعد یادم افتاد با زبان انگلیسی کمی به مشکل برخورده‌ام!)کنم متن و پرید و هر چه نوشته بودم پاک شد.

راستش را بخواهید اولش کمی ناراحت شدم ولی بعد گفتم نوشتن که خوب است اشکالی ندارد یکی دیگر می‌نویسم.

امروز خواندن یک کتاب روانشناسی در حوزه‌ی سکوت و پیاده‌روی را شروع کردم.

انتظار می‌رفت اول کتاب مثل بیشتر کتابهای روانشناسی،که در مورد موضوع کتاب سوالاتی می‌پرسند،با این سوال شروع شود که چقدر به تاثیر سکوت اعتقاد دارید!

اما برخلاف انتظارم ابتدای کتاب نویسنده چند داستان در مورد خودش و خانواده‌اش تعریف کرده بودم و بودم بسطش داده بود به موضوع کتاب.

همان داستانها باعث شد من جذب کتاب و قلم نویسنده شوم.صداقت نویسنده در ابتدای کتاب و قلم ساده و روانش را بسیارپسندیدم اما بیشتر از هر چیز هنر داستان نویسی من را جذب کرد.

اگر به زندگیمان نگاه کنیم،می‌بینیم که ما یک جورایی شیفته‌ی داستان و ماجرا هستیم می‌گویید نه؟!باشد من به شما ثابت می‌کنم.

همه‌ی ما برا یکبار در زندگیمان حتی اگر فضول هم نباشیم دوست داشته‌ایم ماجرای عروسی دختر ننه قمر که فامیل می‌گفتند ازدواج نخواهد کرد را بفهمیم!!

اصلا چرا راه دور برویم و مزاحم دختر ننه قمر شویم!همین بیخ گوشمان،چند بار از پدر و مادر و خانواده مان درخواست کرده ایم داستان زندگیشان را برای ما تعریف کنند؟!حتی برای یکبار هم که شده مشتاق شنیدن این داستانها هستیم و این میل به داستان چیزی نیست که در درون ما از بین برود.

حالا چندین سال است که نویسندگان و حای صاحبان کسب و کارهای بزرگ دست به دامن داستان‌ها شده‌اند چون همه می‌دانند آدمها دوست دارند داستان‌ها را دنبال کنند.

و حالا کارهای جدیدی که من می‌خواهیم انجام دهم:

اول اینکه میخواهم بیشتر در مورد روزی که داشتم،بنویسم و سعی به تعریف جزئیات بکنم چون معتقدم برای پیشرفت در داستان سرایی و داستان نویسی اول باید از زندگی خودمان شروع کنیم.

و بعد اینکه به تازگی مشغول خواندن کتابی به اسم «بهترین قصه گو برنده است»شده‌ام و می‌خواهم برای شما هم بیشتر از این کتاب بنویسم.

 

پی نوشت:

۱.پست های مربوط به کتاب «بهترین قصه گو برنده است»با اسم و عکس کتاب منتشر می‌شوند.

۲.خوشحال می‌شوم در چالش روزانه نویسی یعنی تعریف آنچه که در طول روز بر شما گذشته است،در قالب داستان و روایت با من همراه باشید.

۳.اگر نوشته‌هایتان پرید از من می‌شنوید دوباره بنویسید بیسیار لذت بخش است.

3 پاسخ

  1. من امروز وبلاگم پرید :-)
    ولی خب یکی دیگه زدم
    با خودم این بار دیگه عهد بستم هرطور شده هر روز یک پست توش به اشتراک بذارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 70 = 72