این روزها که بحث کنکور داغ است به این فکر میکنم که اگر دانشگاههای ایران رشتهی نویسندگی تدریس میشد چه اتفاقی میافتاد.
از طرفی خوشحالم چنین اتفاقی نیفتاده و در هیچ دانشگاهی به صورت جدی و اختصاصی خبری از رشتهی نویسندگی نیست. چون وقتی با خودم تصور میکنم قرار است دانشجویان این رشته جزوات تکراری و کلیشهای را پشت سر هم بلغور کنند، رعشه به جانم میافتد. اینکه عدهای فقط به صرف قبول شدن در یک رشته یا به اجبار قلم دست بگیرند کمی میتواند خطرناک باشد. این مدتی که با نوشتن دمخور هستم متوجه شدم این کار اگر به اجبار باشد راه به جاهای خوبی نخواهد برد. به نظرم فرد باید به اختیار پشت میز کارش بنشیند و قلم دست بگیرد.
تازه زمانیکه با خودم فکر میکنم اگر این رشته باشد امتحان نویسندگی هم در کار است، سرم گیج میرود. تصور کنید در کاری که هر کسی به شیوهی خودش انجام میدهد فقط یک شیوهی درست وجود داشته باشد و اگر آن شیوه که از نظر استادان درست است در برگه نوشته نشود نمرهای به فرد تعلق نخواهد گرفت و مثلاً در درس داستان نویسی طرف پاس نمیشود.
از طرف دیگر با خودم میگویم شاید اگر چنین رشتهای بود اوضاع بهتر میشد. افراد بیشتری به سمت نوشتن ترغیب میشدند. شاید نویسندگان بزرگ میتوانستند استادان بزرگی هم باشند. شاید دروس خلاقیت به طور جدی از طریق این رشته وارد دانشگاهها و رشتههای دیگر میشد. متخصصهایی در شاخههای متفاوت نوشتن مثل نوشتار درمانی یا تبلیغ نویسی متولد میشدند.از این جنبه هم نمیتوان چشم پوشید.
البته من در این مورد بدبین هستم. و به نظرم احتمال افتادن اتفاق اول بسیار بیشتر است!
اگر نوشتن به عنوان رشته در دانشگاهها تدریس میشد، شما حاضر بودید دانشجوی این رشته باشید؟
رشته ادبیات نمایشی هست. اگه شرایطش رو داشتم بله دوست داشتم. هرچند اون معایبی که گفتین می تونن آسیب جدی وارد کنن.