یکی از شروطی که برای توضیح پیاده‌روی خلاقانه قید شده داشتن کاغذ و قلم جهت نوشتن است.

حسن این کاغذ و قلم این است که هر زمانی ایده‌ای به اذهان مبارکمان خطور کرد سریع قبل از اینکه مثل الکل بپرد،در دفتر ثبتش کنیم.

من تا قبل از دو سه روز پیش راستش این کار را نمی‌کردم.دفتر و قلم با خودم به همراه داشتم اما چیزی نمی‌نوشتم.

حس می‌کردم اگر دفتر و قلمم را در بیاورم همه‌ی آدمها چهار چشمی فقط و فقط من را نگاه می‌کنند.معذب بودم از انجام این کار.

تا به حال دقت کردید ما زمانی که به مسافرت می‌رویم راحت‌تر لباس می‌پوشیم؟شاید خیلی برایمان مهم نباشد چه لباسی را با چه کفشی ست کنیم تا مرتب و منظم و شیک به نظر بیاییم.

قضیه‌ی نوشتن من هم هنگام پیاده‌روی مثل همین قضیه‌ی پوشیدن لباس راحت بود.

این چند روزی که در سفر بودم گاه بی گاه در وسط بازار، اتوبوس یا وسط خیابان،دفتر در می‌آوردم و شروع می‌کردم به نوشتن.خبری از آن معذب شدن نبود که نبود.

تجربه‌ی این کار به من نشان داد وقتی که سرم را برای نوشتن ایده‌هایم پایین می‌اندازم،دیگر تفاوت نمی‌کند چه چشم‌هایی نگاهم می‌کنند.اصلاً شاید مردم آنقدر مراقب خودشان هستند که متوجه من نمی‌شوند.

فهمیدم تمام آن احساس دیده شدن توسط چهارچشمی‌ها پوچ و بیهوده بوده است.

خیلی از عادات زندگی ما این شکلی است.ما نوشته‌هایمان را انتشار نمی‌دهیم چون فکر می‌کنم به محض انتشار عالم و آدم برای دیدن و نقد کارمان صف می‌کشند در حالیکه مردم آنقدر درگیر خودشان هستند که وقت نمی‌کنند بیشتر اوقات ما را ببینند.

 

2 پاسخ

  1. دقیقا👌منم خیلی در چنین شرایطی بودم، مثلا تو مهمونی جورابت نخ‌کش بشه و فکر کنی همه دارن پاهای تورو می‌بینن، در حالی مردم بیشتر با خودشون مشغول هستند؛ از خواندن مطالبی که می‌نویسی لذت می‌برم، قلمت مانا دوست عزیزم ❤

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

78 − = 71