هپی:دلم میخواد یه روزی بهم بگی اون چیکار کرد که موفق شد.
ویلی:میخوای رمز موفقیتشو بدونی؟برادرم میدونست چی میخواد.رفت دنبالش و گیرش اورد!رفت جنگل و موقعی که از جنگل دراومد بیست و یه ساله همهچی داشت.دنیا مثل صدف مروارید میمونه! اما این صدف رو آدم نمیتونه روی تشک رختخواب باز کنه!
قسمتی از نمایشنامهی مرگ فروشنده نوشتهی آرتور میلر
+این قسمت از نمایشنامه رو که خوندی خیلی قشنگ بود ها اما مشکل اینجاست که من هنوز نمیدونم چی میخوام.
-خب چرا نمیری پیدا کنی چیزی رو که میخوای؟
+آخه چجوری؟
– با امتحان کردن کارای مختلف.
+مگه وقتمو از سر راه اوردم که کارای مختلف رو انجام بدم؟!نه من ترجیح میدم اول اون کاری رو که میخوام پیدا کنم بعد شروع کنم.
-یعنی بشینی تا کاری که دوست داری از آسمون بهت وحی بشه؟خب چه جوریه که دنبال کار رفتن وقت تلف کردنه بعد دست رو دست گذاشتن وقت تلف کردن نیست؟
+حالا منظورم که دقیقاً این نبود که بشینم و هیچکاری نکنم ولی این چه فایدهای داره که آدم به صورت مقطعی یه کاری رو انجام بده بعد بدونه علاقه نداره دوباره بره سراغ یه کار دیگه؟این که همش میشه از یه شاخه به شاخهای دیگه پریدن.
-ببین قرار نیست تو تا آخر عمرت تو چرخهی امتحان کردن باشی که. وقتی یهکاری رو شروع میکنی بعد از یه مدت نسبت به خودت یه شناختی بدست میاری. البته اگر حوصله کنی و دقیق باشی. کم کم متوجه میشی نقاط ضعفت چیه نقاط قوتت چیه. اینطوری احتمالش زیاده دفعهی بعد برای امتحان یه کار جدید تیرت مستقیم به هدف بخوره و کاری رو که میخوای پیدا کنی.
+این سالها زمان میبره.
-ممکنه تو عرض چند ماه موقع انجام همون کاری که مورد علاقهت نیست یهو یه جرقه به ذهنت خطور کنه و کاری رو که میخوای پیدا کنی.
+آها من منظورم همین جرقهس. من دنبال همینم.
-متأسفم که اینو میگم ولی این جرقه الکی به ذهن کسی خطور نمیکنه. باید بری تو مسیر،حتی یه مسیر غلط حرکت کنی. قدم برداری تا بتونی کشف کنی.
-ولی من هنوزم مشکل دارم…
+دیگه ولی نیار تو کار پاشو پاشو دل بکن از این تشک.برو ببین دنیا چه مرواریدی برات کنار گذاشته. تازه این اول ماجراس.
-دیگه چیه؟
+وقتی که مروارید رو پیدا کردی باید ازش محافظت هم کنی وگرنه از دستت میره.
-ای خدا چقدر همه چیز سخته. بذار من تو همین تشکم بمونه بهترین انتخابه.
چه خوب گفتی مهدیس!
تو ذهن همه ما یه صدایی هست که میگه تو از اول باید بدونی چی میخوای! چرا نمیدونی؟ امتحان کردن خیلی زمانبره!
خود من هم خیلی با این قضیه درگیر بودم و هستم.(البته که اون صدا به مرور کمرنگتر میشه ولی بازم هست و آزاردهندهاس!)
ولی همونطور که گفتی تنها راه چاره قدم برداشتن و تجربه کردن…